تور مجازی رستوران گردشگری شمس العماره

رستوزان شمس العماره شیراز

 

رستوران شمس العماره شیراز با کلام زیبای ادبی حافظ و سعدی شیرازی

زمین هنوز از تابش خورشید تبدار نشده بود. خنکی باد روحم را نوازش می کرد.  آرام آرام پله ها را بالا رفتم ، روزمره گی ها ذهنم را بیش از پیش خسته می کرد. به دنبال بهانه ای بودم که با زندگی آشتی کنم؛ شاید به همین خاطرمسیر پله های کوهپایه را می پیمودم.
دروازه قرآن از آن بالا صلابت باشکوهی داشت. نمیدانم چند پله تا بالای کوه مانده بود بی هدف پیرامونم را نگریستم. روبرو، تابلویی توجه ام را به خود جلب کرد « رستوران شمس العماره» !!  چند متری تا دروازه قرآن فاصله داشت همان طور که بطری آب را سر می کشیدم تصمیم گرفتم از آن جا دیدن کنم.از پله ها که پایین آمدم خسته تر از آن بودم که تصمیم تازه ای بگیرم. اتوموبیلم را روشن کردم ، دوربرگردان اول به سمت همان تابلو حرکت کردم.

 

به خاطر رستوران شمس العماره پله های طی کرده آن روزم را افزودم. سمت چپ قبل از در ورودی باربیکیو قرار داشت ،نگاهی انداختم ، بعد از کباب پز میزهای سه نفره ای بود که چترهایی سفید رنگ، سایبان این میزها می شد. زیبا بود عزم پوییدن آن جا را کردم  مسیر طی شده را بازگشتم و از ورودی داخل شدم و راه پله را سپری کردم .

جذابی فضای آن جا کاووش در آن را با وجود پله ها خسته ام نمی کرد ، دوباره سمت چپم سالن سنتی قرار داشت که پر بود از تختهای مفروش. چند پله پایین تر آلاچیق های VIP بود ، که در هر آلاچیق چهار پنج نفری نشسته بودند . آلاچیق ها روبروی کوهی بود که چند ساعت پیش آنجا بودم.

بیرون آمدم و راه پله را به سمت شمال پیمودم اگر باربیکیو را طبقه اول در نظر می گرفتم الآن طبقه سوم بودم که سالن VIP قرار داشت. با تختهایی که چیدمانش متفاوت تراز سالن قبلی بود. تخت های بزرگ ویژه ، استیج موسیقی در هر دو سالن قرار داشت.  وجه تمایز دیگرش با سالن قبلی کافی شاپ بود که در انتهای سالن وجود داشت.

بعد از این گشت و گذار قهوه سفارش دادم. غذای دلچسبی نیز میل کردم و از آقای رضایی مدیریت رستوران شمس العماره شیراز به خاطر مهمان نوازیشان سپاسگزاری کرده و از آن جا خارج شدم.

نویسنده:دکتر شبنم بابانظری


گردش مجازی در رستوران زیبای شمس العماره


کلیک کنید